دخترم

متن مرتبط با «سرها» در سایت دخترم نوشته شده است

که سرها در گریبان است

  • سلامت را نمی خواهند پاسخ گفتسرها در گریبان است.کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران رانگه جز پیش پا را دید نتواندکه ره تاریک و لغزان استوگر دست محبت سوی کس یازیبه اکراه آورد دست از بغل بیرونکه سرما سخت سوزان استنفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریکچو دیوار ایستد در پیش چشمانتنفس کاین است پس دیگر چه داری چشمزچشم دوستان دور یا نزدیکمسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکینهوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...دمت گرم و سرت خوش بادسلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموممنم من سنگ تیپا خورده رنجورمنم دشنام پست آفرینش نغمه ناجورنه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگمبیا بگشای در بگشای دلتنگمحریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزدتگرگی نیست مرگی نیستصدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان استمن امشب آمدستم وام بگذارمحسابت را کنار جام بگذارمچه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمدفریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیستحریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان استو قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زندهبه تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان استحریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان استسلامت را نمی خواهند پاسخ گفتهوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهاننفس ها ابر دل ها خسته و غمگیندرختان اسکلت های بلور آجینزمین دلمرده سقف آسمان کوتاهغبار آلوده مهروماه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها