ساعت نه و سی دقیقه شب
با دوستی عزیز و صدایی قشنگ مهربون و ......هیچی نمی تونم دیگه بگم هی یاد قیافه اش می افتم وقتی دیدیدم چراغ ماشین ها روشنه
عجب شبی بود خدایی
بی وصف و بی تشبیه
هیچ سمتیش
و بهت اور و شوک اور قسمت اخرش
110
دخترم...
برچسب : نویسنده : baharvatabestaneha بازدید : 200